فالای حافظ

خب دوستان نوبت فال هاس اول از همه فال ساناز خانوم مدیر وب خدایا تنهایی درد داره
♥به ملازمان سلطان که رسانداین دعارا♥
♥که به شکرپادشاهی زنظرمران گدارا♥
♥ز رقیب دیوسیرت به خدای خودپناهم♥
♥مگرآن شهاب ثاقب مددی دهدخدارا♥
♥مژه سیاهت ارکردبخون مااشارت♥
♥زفریب اوبیندیش وغلط مکن نگارا♥
♥دل عالمی بسوزی چوعذاربرفروزی♥
♥توازین چه سودداری که نمیکنی مدارا♥
♥همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی♥
♥به پیام آشنایان بنوازدآشنارا♥
♥چه قیامت است جاناکه به عاشقان نمودی♥
♥دل وجان فدای روحت بنماغدارمارا♥
♥بخدااگه جرعه ای ده توبه حافظ سحرخیز♥
♥که دعای صبحگاهی اثری کندشمارا♥
تعبیر:
ای دوست!درتفکرات خودمی اندیشی که کسی توجهی به شماندارددرصورتی که چنین
نیست ولی شماپرتوقع هستید خبرخوشی دریافت میکنی امابدان که هیچ کاری بدون
همت وتلاش ثمرنمیدهدپس به امیدخداحرکت کرده ونگران آینده نباش که روزگاربروفق
مرادت خواهدشداگرپندیکی ازنزدیکان که دوستدارتومی باشدرابپذیری
ودرهمه کارهاخدارادرنظرآوری.
بعدشم نوبت خودم
♥گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود♥
♥پیش پایی به چراغی ببینم چه شود♥
♥یارب اندر کنف سایه ی آن سرو بلند♥
♥گرمن سوخته یک دم بنشینم چه شود♥
♥آخر ای خاتم جمشید همایون آثار♥
♥گر فتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود♥
♥واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزیند♥
♥من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود♥
♥عقلم از خانه به در رفت و اگر می این ست♥
♥دیدم از پیش ، که در خانه دینم چه شود♥
♥صرف شد عمر گرانمایه به معشوقه و می♥
♥تا از آنم چه به پیش آید ازینم چه شود♥
♥خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت♥
♥حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود♥
تعبیر:
کسی را دوست داری آرزوی رسیدن به دلدارت را داری خودت را پاک باخته ای
اینهمه آشفتگی از زندگی دورت می کند. کمی خوددار باش و با آرامش بیشتری
به همه جوانب توجه کن تا عاقلانه تر تصمیم بگیری.
بعدیشم مال دنیا خانوم مدیر وبلاگ غم جدایی هستن که فقط تعبیرشو دادن
اینم تعبیر:
برای به دست اوردن مقصودنباید با کوچیکترین ناملایمات ناامید شوی و دست از کار بکشی فعالیت
و تلاش کن تا به هدفت برسی
اینم فال فاطمه جون مدیر وبلاگ قلب
♥آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم♥
♥خاک میبوسم و عذر قدمش میخواهم♥
♥من نه آنم که ز جور تو بنالم حاشا♥
| ♥بنده معتقد و چاکر دولتخواهم♥ |
♥بستهام در خم گیسوی تو امید دراز♥
♥آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم♥
♥ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است♥
♥ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم♥
♥پیر میخانه سحر جام جهان بینم داد♥
♥و اندر آن آینه از حسن تو کرد آگاهم♥
♥صوفی صومعه عالم قدسم لیکن♥
♥حالیا دیر مغان است حوالتگاهم♥
♥با من راه نشین خیز و سوی میکده آی♥
♥تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم♥
♥مست بگذشتی و از حافظ ت اندیشه نبود♥
| ♥آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم♥ |
♥خوشم آمد که سحر خسرو خاور میگفت♥
| ♥با همه پادشهی بنده تورانشاهم♥ |
تعبیر :
بسیار انسان با گذشتی هستید هر چند که به شما جفا کرده اند و ستم روا داشته اند اما باز هم به همه چیز پایبند و معتقد هستید. خوبی ها و حسن های شما زبانزد مردم است. به مال و ثروت زیادی می رسید ولی باز هم از یاد خدا غافل نمی شوید و به خاطر ذره ذره ی چیزهایی که خدا به شما داده شاکر هستید.
اینم فال نفس خانوم وب خفته
ساقی به نور باده برافروز جام ما/مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما/ما
درپیاله عکس رخ یار دیده ایم/ای بی خبر زلذت شرب مدام ما/هرگز نمیرد انکه
دلش زنده شد به عشق/ثبت است بر جریده عالم دوام ما/
دیه بقیش خعلی طولانیه درکل حافظ فرمود بشین سرجات تا نزدمت اون دستتم نشکوندم تو مال این حرفا نیستی
فال دوست خوبم بیدل توفیقی
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم
این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
سروبالای من آن گه که درآید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد





















